به گزارش شهرآرانیوز، هنوز خاطره لبخندهایش لب خط توی اذهان فوتبالیها هست. هر بار پرچم بالا میبرد و یا سوت به لب میشد، یک مستطیل سبز به احترام قضاوتش سکوت میکرد. یاغی، سر تعظیم فرود میآورد و عصبانی بر خشم خود لگام میزد تا نشان دهد رای آقا جواد برای همیشه پذیرفتنی است. حالا چند سالی میشود که سوت ابدی را نواخته و ردای قضاوت را آویخته است، اما خاطرهاش همیشه باقیست. محمدجواد تقیپور، داور نامدار فوتبال مشهد در دهههای هفتاد و هشتاد، ۵ سال پیش در چنین روزهایی دار فانی را وداع گفت تا جامعه داوری و فوتبال کشور را داغدار کند. این یادنگاره به بهانه پنجمین سالگرد کوچ ابدی اوست.
فوتبال مشهد همواره داوران نامداری را به فوتبال کشور و حتی آسیا و جهان معرفی کرده است. کیست که نسل طلایی داوران فوتبال مشهد و خراسان بزرگ را از خاطر برده باشد؟ کدام نسل طلایی؟ نسل تهرانیها و اکبرنژادها و عادلها یا نسل ترکیها و سخندانها و قهرمانیها؟ واقعیت آن است که فوتبال خراسانرضوی در ادوار مختلف همواره داوران نامداری را داشته که در سطح کشور به آنها میبالیده است. اگرچه امروز چند صباحی است که فهرست داوران خراسانی در سطح ایران خالیتر از همیشه است، اما معلم خوشاخلاق فوتبال این شهر روزی روزگاری در میان نسل طلایی داوران استان بود و نامش را در تاریخ ورزش این شهر جادوان کرد. محمدجواد تقیپور متولد ۱۵ فروردین ۱۳۴۲ بود. مردی که تحصیلات در رشته تربیتبدنی، مسیر آینده زندگیاش را روشن ساخت. او نه تنها تئوری ورزش را آموخت، بلکه فلسفه آن را زیست. سالیان متمادی، در قامت یک دبیر ورزش، در مدارس مشهد به فعالیت پرداخت. شغل معلمی، که با ذات تربیت و پرورش عجین است، در شکلگیری شخصیت تقیپور به عنوان فردی صبور، دقیق و باانصاف، نقشی محوری ایفا کرد. او در کلاس درس، ارزشهایی را به نسل جوان آموخت که بعدها در زمین فوتبال، خود نماد عملی آن بود: احترام به قانون، روحیه پهلوانی و تلاش بیوقفه.
عشق به فوتبال و علاقه به نظم و عدالت، تقیپور را در سالهای ۱۳۶۳-۱۳۶۴ به دنیای داوری کشاند. این دوره، آغاز فصلی جدید در زندگی او بود؛ فصلی که در آن باید با تکیه بر دانش، تمرین مداوم و جسارت، پلههای ترقی را طی میکرد. داوری در فوتبال ایران، بهویژه در سالهای ابتدایی انقلاب، مسیری دشوار و پرچالش بود. امکانات محدود، فشار تماشاگران و حساسیت رقابتها، هر داوری را میآزمود. اما تقیپور با خونسردی مثالزدنی و نگاه تیزبین خود، به سرعت تواناییهایش را به اثبات رساند. او هرگز به دنبال حاشیه نبود؛ سوتش قاطع و پرچمش گویا بود. دقت او در تشخیص آفسایدها، آرامش او در مدیریت صحنههای پرتنش و احترام متقابلی که با بازیکنان برقرار میکرد، از ویژگیهای بارز او بود. اوج این مسیر پرشکوه، در سال ۱۳۷۷ رقم خورد، زمانی که نام او به عنوان کمکداور بینالمللی در لیست فیفا قرار گرفت. این افتخار، ثمره سالها تلاش بیوقفه، آمادگی جسمانی بالا و تسلط کامل بر قوانین بود. حضور در لیست فیفا، برای هر داوری، به منزله ورود به سطح اول فوتبال جهان و فرصتی برای تجربه قضاوتهای مهمتر بود. تقیپور این فرصت را با شایستگی کامل به دست آورد و نام مشهد را در عرصه بینالمللی داوری پرآوازه ساخت.
پس از بیش از دو دهه فعالیت مستمر و موفق در بالاترین سطوح داوری ایران، محمدجواد تقیپور در ۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۹، در یکی از حساسترین بازیهای لیگ برتر میان پرسپولیس و سپاهان، سوت خداحافظیاش را به صدا درآورد. این وداع، نه از سر خستگی، بلکه از موضع اقتدار و در اوج احترام بود. صحنه خداحافظی او، نمادی از قدرشناسی فوتبال ایران از زحمات او بود. او که همواره بر این باور بود که هر چیز پایانی دارد، با متانت و فروتنی خاص خود، میدان را به نسل جوانتر سپرد. اما خداحافظی از زمین فوتبال، به معنای خداحافظی از فوتبال نبود. تقیپور، با کولهباری از تجربه و دانش، فعالیتهای خود را در پشت صحنه فوتبال ادامه داد. او به عنوان مدرس داوری، تجربیات گرانبهایش را به داوران جوان منتقل میکرد و در قامت ناظر فدراسیون، چشمی بیدار بر اجرای صحیح قوانین و اخلاق ورزشی در مسابقات بود. اما شاید مهمترین نقش او در این دوران، دبیری کمیته داوران هیئت فوتبال خراسانرضوی بود. در این سمت، او نه تنها به سازماندهی امور داوران میپرداخت، بلکه با راهنماییها و مشاورههای پدرانه خود، نقش مربی و پناهگاهی برای داوران نوپا ایفا میکرد. او به خوبی میدانست که داوری، علاوه بر دانش، به حمایت و اعتمادبهنفس نیز نیاز دارد و همواره تلاش میکرد تا فضایی امن برای رشد داوران جوان فراهم آورد.
زندگی محمدجواد تقیپور، در کنار تمام افتخارات حرفهای، مبارزهای پنهان و طولانی با بیماری مهلک سرطان را نیز در خود داشت. او سالها با این بیماری مهلک جنگید؛ مبارزهای که به دور از چشم رسانهها و با صلابتی خاص پی گرفته شد. این نبرد طولانی، نشان از روحیه قوی و امید به زندگی او داشت، اما سرانجام، در ۱۸ آذر ۱۳۹۹، جسم خستهاش تسلیم مشیت الهی شد و روح بلندش به سوی معبود پر کشید. پیکر او در قطعه نامآوران بهشت رضا مشهد آرام گرفت؛ جایی که قهرمانان و نیکنامان این سرزمین برای همیشه در آن خفتهاند.